" منابع پایان نامه ها | شکل(۲-۱): سطوح چهارگانه ارزیابی کرک پاتریک – 9 " |
“
ارزیابی سیستمی در واقع تجزیه و تحلیل کلی سیستم و ارتباط بین زیر سیستم ها را تداعی میکند. منظور از این تحلیل افزایش سطح تماس بین زیر سیستم ها به گونه ای است که اثر بخشی سیستم را افزایش دهد. در واقع این کاری است که رویکرد سیستمی قرار است انجام دهد.
به طور کلی رویکرد سیستمی به دنبال پاسخ گویی به سؤال های زیر است:
– آیا برنامه به حد نصاب شرکت کننده رسیده است؟
– آیا برنامه اثربخش است؟
– چقدر هزینه می بردارد؟
– آیا هزینه انجام شده به افزایش اثربخشی انجامیده است؟
به طور سنتی در رویکرد سیستمی ارزشیابی به عنوان گام نهایی و به منظور بهبود مداخلات آموزشی( ارزشیابی) و یا قضاوت در مورد درستی و اثربخشی آموزش ها(ارزشیابی) انجام میشود. غالباً الگوهای ارزیابی مبتنی بر رویکرد سیستمی میباشند که از مهم ترین این الگوها میتوان. الگوهای CIPP، TVS، IPOO را نام برد..
۲-۵ ) الگوهای ارزیابی اثربخشی آموزش
عمل ارزشیابی از پدیدههای آموزشی، به صورت های مختلف توصیف و برای اجرای آن
الگو های گوناگونی ارائه گردیده است. گروهی هدف ارزشیابی را بررسی میزان تحقق یافتن هدف ها قلمداد کرده و گروهی دیگر به خصوصیات درونی و عوامل تشکیل دهنده برنامه آموزشی توجه
نموده اند. گروهی هم هدف ارزشیابی را فراهم آوردن اطلاعات لازم به منظور تسهیل در امر تصمیم گیری قلمداد کرده و الگو های تسهیل در تصمیم گیری را ارائه نموده اند.
همان طور که گفته شد در ارزشیابی الگو های متعددی وجود دارد. این الگوها بر اساس دیدگاه های خاصی که در تعریف ارزشیابی وجود دارد شکل گرفته اند. این دیدگاه ها هر یک، جنبه هایی خاص از ارزشیابی را مورد نظر قرار داده و الگوی خاصی را تنظیم کردهاند. برخی از الگو ها توجه خود را به ارزشیابی رفتار یادگیرنده، مواد آموزشی یا شیوه های مربوط به آن معطوف کردهاند. گروه دیگری از الگوها، بر اهمیت نقش ارزشیابی در برنامه ریزی های درسی تأکید کرده و در این رابطه کوشش دارند تا با بهره گرفتن از الگوهای متعدد نسبت به اصلاح برنامه ریزی آموزشی اقدام نمایند و دسته دیگری از الگوها بر اهمیت گردآوری اطلاعات برای تصمیم گیری تأکید دارند.
ارزشیابی بخش نهایی تقریباً همه سیستم های توسعه آموزشی است. زیرا تکنیک ها و متدلوژی هایی را برای تعیین اثربخشی و راه هایی را برای بهبود مداخلات آموزشی فراهم می آورد. با این وجود در مرور ادبیات موضوع مشخص شده است که ارزشیابی برنامه های آموزشی برای مهیا کنندگان آموزشی در بیشتر موارد در کلیت و بهتر بودن، نامتجانس هستند. برخی این امر را به فاکتورهای درون سازمانی مانند هزینه های ارزشیابی، کمبود وقت، فقر تجربه ارزشیابی، یا به طور ساده عدم اعتماد مدیرانی که اعتقاد دارند که آموزش ذاتاً خوب است، نسبت داده، و عده ای آن را به فقر نمونه، روش ها و ابزارهای جامع نسبت دادهاند. اما شاید مهم ترین دلیل آن ریشه در این حقیقت دارد که کار ارزشیابی بخودی خود پیچیده است. تعاملات دینامیک و هم زمان ویژگی ها و حوزه های مختلف، اهداف آموزشی و سازمانی و یادگیرندگان، موقعیت آموزش، فاکتورهای پیچیدهای را هنگامی که مداخلات آموزشی مورد ارزشیابی قرارمی گیرند، به وجود می آورند(موسوی، ۱۳۷۶).
ورتن و ساندرز تعداد این الگوهای ارزیابی را بیش از پنجاه مورد دانسته اند. آنچه این الگو ها را از یکدیگر متمایز ساخته است، مقاصد، رویکرد ها، ماهیت موضوع مورد بحث، تأکیدات ویژه آن ها بر بخش های خاصی از ارزشیابی، مبانی نظری و دیدگاه های انسان شناختی آن ها است. در عین حال توجه به این نکته لازم است که الگوهای پدید آمده برای رفع مسائل در فرهنگ خاصی خلق شده اند. بر این اساس جای طرح این پرسش است که آیا می توان از این الگوها به صورت تلفیقی یا تفکیکی در جامعه ایران بهره گرفت.
در ادامه به معرفی تعدادی از پرکاربردترین الگوهای ارزیابی اثربخشی دوره های آموزشی
می پردازیم. از آن جا که غالباً رویکرد های مبتنی بر هدف و سیستمی در ارزشیابی برنامه های آموزشی استفاده میشوند، و چهارچوب های مختلف ارزشیابی برنامه های آموزشی تحت تأثیر این دو رویکرد قرار دارند، بنابرین در بخش معرفی الگو های ارزیابی اثربخشی این الگو ها بیشتر مورد توجه قرار گرفته اند.
۲-۵-۱ ) الگوی ارزیابی اثربخشی کرک پاتریک
در نوامبر سال ۱۹۵۹ دونالد مک کرک پاتریک یک سری از مقالات خود را در مجله آموزش اجتماعی در چهار مقاله منتشر کرد که زمینه شکل گیری چارچوبی برای ارزیابی عملکرد آموزش گردید. که امروزه در محیط های صنعتی، حکومتی و مؤسسات هنوز پرکاربردترین رویکرد برای ارزیابی آموزش است. به طور مختصر چارچوب مدل کرک پاتریک یک چهارچوب چند بعدی برای ارزشیابی دوره های آموزشی است. بر اساس این مدل ارزشیابی همیشه باید از سطح اول شروع و سپس چنانچه زمان و بودجه اجازه دهد به ترتیب به طرف سطوح دوم ؛ سوم و چهارم حرکت نماید و اطلاعات هر سطح به عنوان پایه ای برای سطوح بعدی ارزشیابی است.
این تیپولوژی اندازه گیری اثربخشی شاید ساده ترین و در عین حال پرکاربرد ترین روش ارزشیابی آموزش باشد. بر اساس این مدل؛ ارزشیابی باید در چهار سطح واکنش[۶۲] شرکت کنندکان، یادگیری[۶۳] ، رفتار[۶۴] و نتایج[۶۵] صورت پذیرد. در این مدل، یادگیری در طول آموزش اندازه گیری میشود و اشاره به یادگیری ذهنی، شناختی و رفتاری دارد. رفتارها اشاره به عملکرد ضمن کار دارند و بنابرین بعد از آموزش اندازه گیری میشوند. بنابرین واکنش به یادگیری؛ یادگیری به رفتار و رفتار به نتایج آموزش وابسته است.
این الگو چهار سطح ارزشیابی، از ارزشیابی واکنش های مهم و اساسی شرکت کنندگان نسبت به آموزش تا تأثیر سازمانی آن را در نظر دارد. سطوح متوسط آن یادگیری افراد از آموزش و تأثیر آموخته ها بر رفتار شرکت کنندگان درحرفه و کارشان را بررسی میکند. این سطوح درشکل(۱) نشان داده شده است.
۴ نتایج
۳ رفتار
۲ یادگیری
۱
واکنش
شکل(۲-۱): سطوح چهارگانه ارزیابی کرک پاتریک
سطح اول: ارزیابی واکنش[۶۶]
واکنش اصطلاحی است که کرک پاتریک برای اشاره به این که چگونه شرکت کنندگان به یک برنامه آموزش خاص علاقه نشان میدهند، استفاده شده است. این سطح اساساً، این که آیا شرکت کندگان به برنامه علاقه دارند را می سنجد. همان طور که کرک پاتریک بیان میکند این سطح ارزیابی باید همیشه ضمن برنامه اجرا شود تا زمینه بهبود را فراهم آورد. نونن و سولسکی [۶۷] مشاهده کردهاند که اگر چه هیچ رابطه ای بین واکنش کار آموز و عملکرد او وجود ندارد اما برنامه های آموزشی که واکنش ها نسبت به آن ها نامطلوب است احتمالا در ایجاد یادگیری شکست میخورد.
“
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1401-09-21] [ 10:54:00 ق.ظ ]
|